شادی تقوی

دلنوشته های من را در وبلاگ شادی تقوی بخوانید

شادی تقوی

دلنوشته های من را در وبلاگ شادی تقوی بخوانید

۲۰ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

صادقانه بگویم که تا آن زمان کمی پوچ به نظر می رسد
اخیراً، بلژیک در این آرای وزنی مشابه چین را از آن خود کرد
نهادها و ما واقعاً نیاز به اصلاح داریم. نشست سران G20 در
پیتسبورگ در سپتامبر 2009 در اصل با طراحی مجدد سیستمیک موافقت کرد
ساختار مالی بین‌المللی، و به نوعی این چیزی بود که به آن مشروعیت می‌داد
از نظر بسیاری از ما به عنوان مجمع برتر برای اقتصاد بین المللی
مشارکت. این یک سکوی معنادار برای گفتگوی شمال و جنوب است، زیرا
جنوب در ترکیب G20 کاملاً بر شمال برتری ندارد.
اجلاس سال 2009 در پیتسبورگ تصمیمی ملموس برای اصلاحات اتخاذ کرد
موسسات برتون وودز هدف روشن است: دنبال کردن اصلاحات نظارتی
بلکه برای کاهش قدرت نامتناسبی که «توسعه یافته‌های» قدیمی از آن استفاده می‌کنند.
اقتصادهای جهان غرب در زمانی که اقتصادهای «در حال ظهور» داشتند
هنوز ظهور نکرده است اهداف سهم رای در واقع در پیتسبورگ توافق شد - تغییر کنند
5 درصد سهمیه صندوق بین المللی پول و 3 درصد از رای بانک جهانی
قدرت از جهان توسعه یافته به اقتصادهای در حال توسعه و در حال گذار.
با این حال، این در واقع کمتر از هند، همراه با برزیل، روسیه و
چین، فراخوان داده اند؛ کشورهای BRIC 7 درصد از صندوق بین المللی پول را درخواست کرده اند
سهمیه و 6 درصد از بانک جهانی. با این حال، آنها را پذیرفتند
نتیجه پیتسبورگ به عنوان یک نتیجه قابل قبول است. اولین قدم به سمت بلندمدت
هدف برابری گسترده بین کشورهای توسعه یافته و
اقتصادهای در حال توسعه/ گذار اما از زمان تصمیم پیتسبورگ در سال 2008، وجود دارد
هیچ حرکت دیگری در این مورد صورت نگرفته است. این معیار بریکس است
ناامیدی کشورها از این که تصمیم به ایجاد یک توسعه جدید گرفته اند
دفتر مرکزی بانک در شانگهای: به نظر می رسد پیام این است، اگر نمی توانید به ما بدهید
یک جایگاه شایسته در ساختار شما، ما کاملاً قادر به ایجاد ساختار خود هستیم.
اجازه دهید تاکید کنم: بدون اصلاحات، که خرید در حال ظهور را تضمین می کند
این نهادها ارتباط و اثربخشی خود را از دست خواهند داد.
در حال حاضر راه اندازی یک بانک BRICS یک سیگنال روشن برای قدرت های نوظهور است
راضی نیستند که در صحنه جهانی که توسط بازیگران اصلی ساخته شده است، بازی کنند
سال 1944
اگر این برای برخی در غرب قابل اعتراض به نظر می رسد، فکر می کنم ما فقط می توانیم به آن اشاره کنیم
بحران مالی جهانی اخیر، که نشان داد چقدر اهمیت دارد
نظارت بر ریسک توسط نهادهای بین المللی، مکانیسم های هشدار اولیه و
به همین ترتیب برای همه مورد نیاز است. به عبارت دیگر، آنها مورد نیاز هستند تا در حال توسعه
کشورها همچنین می توانند بر اشتباهات توسعه یافته نظارت داشته باشند
کشورها نیز در حال ساخت هستند. مهم است که در این زمینه، در حال توسعه
کشورها باید صدایی در نظارت بر عملکرد مالی جهانی داشته باشند
همه کشورها به جای اینکه صرفاً یک مورد نظارت ثروتمندان باشد
بزهکاری اقتصادی فقرا که الگوی بسیاری از فقرا بوده است
نزدیک به هفت دهه حکومت جهانی بین المللی. بنابراین شمول از
کشورهای در حال توسعه در مکانیسم های نظارتی و گنجاندن
کشورهای توسعه یافته در سازوکارهایی هستند که باید بر آنها نظارت شود
ضروری است، همچنین. و به آن می‌توانم به طور گذرا، نیاز به چندجانبه را اضافه کنم
و بانک های توسعه منطقه ای منابع اضافی و کافی در اختیار داشته باشند
وظایف خود را انجام دهند.

این من را تقریباً ناگزیر به سمت اصلاحات سازمان ملل می‌کشاند، زیرا شاید همین باشد
اولین نتیجه ای که از تحلیلی که به شما ارائه دادم ناشی می شود. سازمان ملل متحد
اصلاحات به نوعی مانند بیماری است که در آن همه پزشکان دور بیمار جمع می شوند،
و همه آنها در مورد تشخیص موافق هستند، اما نمی توانند در مورد نسخه توافق کنند. که
مشکلی است که ما در بیست و دو سال اخیر بحث در مورد سازمان ملل با آن روبرو بوده ایم
اصلاحات، از آنجایی که مجمع عمومی در سال 1992 آن را در دستور کار قرار داد، با
ایجاد کارگروه پایان باز اصلاحات شورای امنیت.
چالش بسیار زیاد است، نه حداقل به دلیل جاه طلبی های رقابتی، همه
ناسازگار متقابل، مجموعه ای از کشورهای عضو که خود را می بینند
به عنوان برنده یا بازنده احتمالی در هر ترتیب جدید. (یادم می آید زمانی که
صحبت های اولیه همه درباره آلمان و ژاپن، وزیر خارجه وقت ایتالیا بود
سوزانا آنیلی می‌گوید: «این همه صحبت درباره آلمان و ژاپن چیست؟ بعد از
همه، ما هم جنگ را باختیم.»)
بنابراین این چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیفتد، بلکه هند است
همچنان به دنبال گسترش شورای امنیت در هر دو دسته است-
دائمی و غیر دائمی. اما این فقط شورای امنیت نیست. ما دوست داریم
تقویت مجمع عمومی به عنوان اولین مجمع بین دولتی
نهاد قانونگذاری، که هنوز نیست. اغلب به یک انجمن بلاغی تبدیل شده است،
یا یک مجمع اعلامی به جای انجمنی که به عنوان یک نهاد قانونگذاری عمل می کند
اقدام سازمان ملل متحد را هدایت کند. ما دوست داریم اقتصاد و
تبدیل شدن شورای اجتماعی به یک نهاد توسعه‌محور معنادارتر و الف
ابزار جدی حکمرانی توسعه و ما دوست داریم a
تمرکز بیشتر بر عملکرد صندوق های سازمان ملل متحد، آژانس ها و
برنامه هایی که اثربخشی آنها برای بسیاری از کشورهای جهان بسیار مهم است
افراد آسیب پذیر و در حال توسعه
من همه اینها را نه فقط به عنوان یک تمرین آکادمیک، بلکه به عنوان یک فرد - نه فقط می گویم
به عنوان یک نماینده پارلمان هند و وزیر سابق، اما به عنوان کسی که سه نفر را اختصاص داده است
دهه‌ها از عمر او به همکاری چندجانبه در سازمان ملل - من می‌گویم
به شدت ترس بزرگ من این است که اگر اصلاحات صورت نگیرد، همین
کشورها به ناچار به دنبال راه حل های جایگزین خواهند بود. اگر اصلاحات متحد
ملت‌ها اتفاق نمی‌افتند، کشورها به سادگی از کنار گذاشته شدن خسته خواهند شد،
و خواهند گفت: چرا وقت و انرژی را تلف کنیم و حمایت کنیم
تمرکز سیاسی بر جایی است که وقتی ما را در میز بالا نخواهند داشت
آیا دیگرانی هستند که مایلند ما را بپذیرند و بپذیرند؟» G20، به
مثال واضح را در نظر بگیرید، بدنی است که اساسنامه ندارد، که نیازی به آن ندارد
دو سوم رای برای اصلاحیه، که نیازی به قطع بیش از دو نفر نیست
دهه ها بحث، در تصمیم گیری در مورد ترکیب آن. و ناگهان یک اوج جدید
جدولی را می توان ایجاد کرد که در واقع خطر یک راهنمای انتخاب نشده باشد
در امور جهانی کشورها تصمیم می گیرند که خودشان را در جایگاه قرار داده اند
قادر به دیکته کردن به بقیه جهان است. و واقعاً می تواند یکی را تضعیف کند
سازمان جهانی واقعاً مؤثری که ما بر اساس آن ساخته ایم
سازمان ملی و بین المللی پس اصلاح نکردن، و کوچک بودن
ایجاد موانع برای اصلاحات به طرز وحشتناکی کوته بینانه است، نه تنها به این دلیل
به مشکل اساسی نمایندگی و تعادل در جهانی رسیدگی نمی کند
حکومت داری، اما به این دلیل که می تواند نهادی را که بسیاری از آنها تضعیف کند
این کشورها – به ویژه کشورهای متوسط ​​که در خط مقدم قرار دارند
مخالفت با اصلاحات - به عنوان سنگری برای امنیت خود دیده اند و
ایمنی
من می خواهم به موسسات مالی بین المللی، برتون وودز مراجعه کنم
موسسات نیز، زیرا البته ما تمایل داریم بیش از حد روی آنها تمرکز کنیم
نهادهای سیاسی؛ ژئوپلیتیک همیشه برای افراد غیر روحانی جالب تر از
موسسات مالی. اما واقعیت این است که یک بار دیگر نسبتاً عجیب است که آنها
واقعیت های بیش از هفت دهه پیش را منعکس می کند (آن موسسات طراحی شده اند
در سال 1944)، به جای امروز.

در چنین جهانی، "چند همسویی" هند اهداف مختلفی را دنبال می کند. آی تی
به هند کمک می کند تا برخی از مفروضات و هنجارها را در مورد حکمرانی جهانی به شکلی جدید بسازد
انتقال از یکی از حاکمان در عرصه جهانی به الف
قانون‌گذار، دولتی که قادر به ایفای نقش تعیین‌کننده دستور کار جهانی است. چند همسویی همچنین پاسخی مؤثر به فراملیتی جدید است
چالش‌های قرن بیست و یکم، که نه خودمختاری و نه اتحاد ارائه می‌دهند
پاسخ های کافی به خودی خود نمونه بارز آن برخورد با تروریسم است،
که مستلزم همکاری دیپلماتیک و اطلاعاتی از انواع مختلف است
کشورهایی که با تهدیدهای مشابه روبرو هستند؛ بلکه حمایت از دولت های در حال شکست، مبارزه
دزدی دریایی، کنترل اشاعه هسته ای و مبارزه با جرایم سازمان یافته. علاوه بر این
در مورد چنین مسائلی، تهدیدهای غیرمتعارفی برای صلح وجود دارد که همه آنها را نیز در بر می گیرد
مرزها (مثلاً بیماری های همه گیر)، و نیاز به حفظ اشتراکات جهانی
- باز نگه داشتن راه های ارتباطی دریایی در آب های بین المللی
که از مسیرهای تجاری و منابع انرژی محافظت می شود و امنیت دریایی را تضمین می کند
از شاخ آفریقا تا تنگه مالاکا، از فضای مجازی محافظت می کند
تخریب نیروهای متخاصم از جمله نیروهای غیردولتی و
مدیریت فضای بیرونی، که می تواند به طور فزاینده ای تبدیل به یک تئاتر جدید برای
رقابت جهانی.
در اینجا انجمن های قدیمی می توانند نقش مفیدی در پیشبرد دستور کار جدید داشته باشند:
نخست وزیر وقت هند، دکتر مانموهان سینگ، از شانزدهمین اجلاس سران استفاده کرد
جنبش عدم تعهد خواستار «ساختارهای حکومتی جهانی که نماینده و معتبر باشند».
و موثر».

یک تصویر اختصاری مملو از معنای چند همسویی در عضویت هند در RIC (انجمن سه جانبه با روسیه و چین که هر سال تشکیل می شود)، IBSA (مکانیسم همکاری جنوب-جنوب که آن را با برزیل و آفریقای جنوبی متحد می کند) نهفته است. BRICS (که هر پنج شریک را گرد هم می آورد) و BASIC (گروه مذاکره محیطی که چین را به IBSA اضافه می کند اما روسیه را نه).

هند تنها کشوری است که به همه این گروه‌ها تعلق دارد، و نه فقط به این دلیل که نامش با آن دارایی ضروری برای هر مخفف چند جانبه، یک مصوت آغاز می‌شود! همه این گروه‌ها به طرق مختلف در خدمت منافع هند هستند و به هر یک کمک ارزشمندی می‌کنند.

این راهی است که هند جایگاه خود را در جهان دنبال می‌کند و انجمن‌های سنتی مانند جنبش غیرمتعهدها و G-77 عمدتاً برای آن اتفاقی هستند. زیرا هند در زمانی به شهرت بین‌المللی می‌رسد که جهان، آهسته اما اجتناب‌ناپذیر، به سوی عصری پسا ابرقدرت‌ها پیش می‌رود. روزهای جنگ سرد، زمانی که دو غول هژمونیک ظرفیت تخریب چندین برابر کلمه را توسعه دادند و با تغییر رژیم در کشورهای مشتری و جنگیدن با جنگ‌هایی در نیمی از جهان دور از مرزهای خود، عضلات خود را در برابر یکدیگر خم کردند، اکنون واقعاً به سر می‌برند.

پشت سر ما در عوض، ما شاهد دنیایی از قدرت‌های در حال ظهور (و برخی از آنها) هستیم، با اندازه‌ها و قدرت‌های مختلف، اما هر کدام با ظرفیت‌های قابل توجهی در منطقه‌ی خود، هر کدام به اندازه‌ای قوی هستند که توسط یک هژمون تحت فشار قرار نگیرند، اما به اندازه کافی قوی نیستند. خود یک هژمون شود. آنها در مجموعه ای از روابط شبکه ای، از جمله مشارکت های استراتژیک دوجانبه و چندجانبه که اغلب با یکدیگر همپوشانی دارند، به جای اتحادهای ثابت یا تضادهای دوتایی، وجود دارند و با یکدیگر همکاری می کنند.

همین امر در مورد شکاف بزرگ اقتصادی بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه نیز صادق است، شکافی که به تدریج در حال از بین رفتن است. در بسیاری از مسائل، هند با کشورهای شمال بیشتر از جنوب جهانی که مدتها سخنگوی آن بوده است، مشترک است.

نه در ژئوپلیتیک و نه در اقتصاد، جهان درگیر انواع ائتلاف های دائمی و تغییرناپذیر منافعی نیست که مشخصه جنگ سرد بود. استعاره انتخابی من شبکه جهانی وب است: جهانی به هم پیوسته و شبکه ای، نه یکی از متضادهای دوتایی. دنیای جدید شبکه ای از هر ملتی استقبال می کند. جای کمی برای سلطه هر ابرقدرتی دارد. روابط ممکن است و با دیگران همپوشانی دارند. دوستان و متحدان در یک علت ممکن است به دیگری (یا حتی در طرف های مخالف) بی ربط باشند.

دنیای شبکه ای مکان سیال تری است. کشورها از چنین شبکه هایی برای ارتقای منافع مشترک، مدیریت مسائل مشترک به جای تحمیل نتایج و ارائه پاسخ مشترک به چالش ها و فرصت هایی که با آن مواجه هستند، استفاده می کنند. برخی از شبکه‌ها عمدتاً در جهت‌گیری اقتصادی، برخی ژئوپلیتیک و برخی مسائل خاص هستند. برای مثال BRICS را در نظر بگیرید.

بریکس اکنون بیش از 26 درصد از خشکی جهان، 43 درصد از جمعیت آن، 20 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی (اما نزدیک به 50 درصد رشد سالانه فعلی در تولید ناخالص داخلی جهانی) و 18 درصد از ارزش بازار را تشکیل می دهد. بورس های جهان وقتی از همکاری اقتصادی صحبت می‌کنند، وقتی بانک توسعه خودشان را راه‌اندازی می‌کنند، بقیه دنیا باید بنشینند و توجه کنند. یا IBSA: به قول مانموهان سینگ، نخست وزیر اسبق هند، این فقط وسیله ای برای همکاری جنوب-جنوب در تجارت، سرمایه گذاری و توسعه نیست.

چیزی که قبلاً همه ما شنیده ایم، بلکه نشان دهنده یک مشارکت نوظهور بین سه کشور مشترک است. "اصول پلورالیسم، دموکراسی، مدارا و چندفرهنگی". محتوای سیاسی این گروه‌های جدید ممکن است فقط ابتدایی باشد، اما آنها نشان می‌دهند که تغییر واقعیت‌ها نادیده گرفتن سایر نقاط جهان عاقلانه نیست.

ما در دنیای فقر و نابرابری زندگی می کنیم،
سوء تغذیه و بیماری همه گیر، که در آن، از ژوئن 2014، تعداد
تعداد افراد آواره از خانه های خود از 50 میلیون نفر فراتر رفته است
تعداد افرادی که تحت تأثیر جنگ جهانی دوم قرار گرفتند. بنابراین همه ما باید دنبال کنیم،
در سراسر جهان، انواع اهداف مشترک، از جمله، اما نه محدود به:
تضمین صلح، هماهنگی نژادی، امنیت
حل و فصل منازعات، بازسازی و بازسازی
کاهش تغییرات آب و هوایی
حفاظت از بزرگراه های اطلاعاتی و اینترنت
تحریک و تنظیم توسعه فناوری فضایی
حکومت بر اقیانوس‌ها و «عوام مشترک جهانی»
امروزه، قدرت های نوظهور مانند هند و چین برای هر جهانی ضروری هستند
توافق بر سر موضوعاتی مانند تجارت (جایی که سرنوشت دور دوحه به آن بستگی داشت).
پذیرش قراردادی از سوی هند که احساس می‌کند می‌تواند امنیت غذایی آن را تضعیف کند) و
تغییرات آب و هوایی آنها خواهان پاسخگویی و مسئولیت از سوی آنها هستند
نیروگاه های اقتصادی سنتی
هند می تواند به طور قانونی استدلال کند که قبلاً حق خود را برای بازی a به دست آورده است
نقش بسیار مهمی از طریق مشارکت آن در ساختار موجود جهانی است
حکومت. به عنوان مثال صلح و امنیت را در نظر بگیرید: هند بزرگترین بوده است
از زمان آغاز به کار در مأموریت های سازمان ملل متحد، نیروها را مشارکت داده اند. با مشارکت در بیش از
چهل و سه ماموریت حافظ صلح با مشارکت بیش از 160000
سربازان و تعداد زیادی از پرسنل پلیس، هند خون خود را خرج کرده است و
گنج برای دستیابی به برخی از دشوارترین اهداف حکومت جهانی،
حفظ صلح و امنیت بین المللی تنها در سال 2014، هند این کار را انجام داده است
بیش از 7000 سرباز و پرسنل پلیس غیرنظامی به صلح سازمان ملل متحد کمک کرد
ماموریت های سراسر جهان
به قول کلیشه ای دنیا تغییر کرده است. من در زمانی بزرگ شدم که مرزها
غیرقابل تغییر به نظر می رسید، اتحاد جماهیر شوروی یک واقعیت دائمی، و جنگ سرد ثابت بود
زندگی برای نسل قبلی آنقدر چیزها به طرز شگفت انگیزی تغییر کرده است که هیچ کس
آماده است تا دورنمای تغییرات بعدی را حذف کند. این
چالش برای قدرت های تازه ظهور کمک به شکل دادن به نظم جهانی است
حتی زمانی که آنها به دنبال یافتن جایگاه برجسته ای در آن هستند، خود را متحول می کند.
چندجانبه گرایی یک موضوع کلیدی است. دیپلماسی چندجانبه هند تکامل یافته است
به طور قابل توجهی در طول زمان؛ همانطور که جهان تغییر کرده است، اولویت های هند نیز تغییر کرده است
سیستم بین المللی قبلاً در مورد دیپلماسی هند می گفتند که این چنین است
عشق ورزی یک فیل: انجام شده در سطح بسیار بالا، همراه با
بسیار جالب است، و نتایج برای دو سال مشخص نیست. خوشبختانه این است
امروزه در مورد دیپلماسی هند کمتر صادق است: این دیپلماسی با شکوه تر و سازگارتر شده است
به تغییر واقعیت های جهانی
امروز، ضرورت هند یک امر داخلی است: تضمین رشد، شکوفایی
و امنیت برای مردمش. این مستلزم صلح و ثبات در همسایگی خود است،
زیرا سرمایه گذاران جذب مناطق جنگی و روابط موفق نخواهند شد
با کشورهایی که می توانند منابع امنیت هند از جمله انرژی آن باشند
امنیت و امنیت غذایی آن برای این منظور، هند باید دوجانبه خود را تقویت کند
و تعاملات چند جانبه با طیف گسترده ای از انجمن ها.
به طور سنتی، چندجانبه گرایی هند عمدتاً با نقشی که در آن دارد تعریف می شود
سازمان ملل متحد و به ویژه با عضویت آن در دو نهاد کشور در حال توسعه-
G-77 (از 120 کشور در حال توسعه) و جنبش غیرمتعهدها (NAM)
- یکی از اعضای موسس هر دوی آنها بود. متولد نیم قرن پیش در
میانه دنیایی که توسط تضاد بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی و اتحاد جماهیر شوروی در هم شکسته شده است
جنبش عدم تعهد وسیله ای برای ادعای کشورهای در حال توسعه بود
استقلال آنها از ادعاهای رقیب دو ابرقدرت. اما با
پس از پایان جنگ سرد، دیگر دو بلوک رقیب وجود ندارد که بتوان بین آنها متحد نشد و بسیاری اهمیت جنبشی را که
همین نام به معنای نفی انتخابی است که دیگر در دنیا نیست
جدول ژئوپلیتیک G-77، به طور مشابه، به عنوان یک "اتحادیه تجاری" جهانی عمل می کند
کشورهای در حال توسعه در زمانی که هند ذخایر عملی بسیار بیشتری را در اختیار خود قرار داده است
عضویت در G-20، "مدیریت" اقتصاد جهانی.
عضویت آن در G-77 و G-20، هر دو نهاد اتحادیه کارگری
و مدیریت، به رویکرد جدید هند به حکومت جهانی اشاره می کند. که در
در دهه دوم قرن بیست و یکم، هند به طور فزاینده ای در حال حرکت بوده است
فراتر از عدم همسویی با آنچه که در کتاب سال 2012 خود، Pax Indica شرح داده ام:
هند و جهان قرن بیست و یکم، به عنوان "چند همسویی" - حفظ یک
مجموعه ای از روابط، در پیکربندی های مختلف، برخی با هم تداخل دارند، برخی نه،
با کشورهای مختلف برای اهداف مختلف. برجستگی در غیرمتعهدها
جنبش همچنان بازتابی ضروری از میراث ضداستعماری هند است. اما آن
دیگر تنها یا حتی اصلی ترین انجمن بین المللی هند نیست
جاه طلبی ها بنابراین هند به طور همزمان عضو NAM و NAM است
جامعه دموکراسی ها، جایی که در کنار قدرت های امپراتوری خدمت می کند
NAM

به موازات آن، ایده چهارم در حال ظهور است، که به طور جهانی قابل اجرا هستند
هنجارهایی که زیربنای مفهوم ما از نظم جهانی است. اما خود حاکمیت
درک شده است، یکی است و به آن ایده پیوند دارد، اصل عدم مداخله در
امور داخلی سایر کشورها، برابری و منفعت متقابل، عدم تجاوز و
همزیستی در میان نظام های سیاسی مختلف، همان اصول در اصل
توسط پاندیت نهرو اولین نخست وزیر هند در Panchsheel خود بیان شده است
دکترین با جمهوری خلق چین در سال 1954. (چین امروزی اینطور نیست
خیلی از پانچشیل، پنج اصل همزیستی مسالمت آمیز صحبت می کند، اما اصول آن در مفهوم چینی یک
«دنیای هماهنگ».) در همان زمان، مجموعه جدیدی از جهانی تکامل یافته است
هنجارهای حکومتی که مکمل این اصول هستند، از جمله احترام به
حقوق بشر، شفافیت و پاسخگویی، حاکمیت قانون، عادلانه
توسعه مبتنی بر آزادی اقتصادی، و حداقل برای اکثر کشورها، سیاسی است
دموکراسی اینها به طور کلی برای همه کشورها مطلوب به نظر می رسد و آرزو می کنند
در حالی که هیچ کس پیشنهاد نمی کند که آنها می توانند یا باید بر هر ملتی تحمیل شوند،
انجام آنها توسط اکثر مردم جهان قابل تحسین است و به طور گسترده پذیرفته شده است
شواهد حاکمیت موفق
اکنون این چهار جنبه گسترده، بیشتر توصیف کننده حکمرانی جهانی هستند
از تجویزی اما من پیشنهاد می کنم که آنها را در قسمت بررسی کنیم
زمینه تغییر قابل توجهی در شیوه تکامل جهان از پایان
جنگ جهانی دوم. در حالی که همه ما از حاکمیت جهانی منتفع شده ایم
ساختارهایی که از سال 1945 تکامل یافته اند، هنوز باید تشخیص دهیم که این ساختارها منعکس می شوند
واقعیت های سال 1945 و نه امروز، زمانی که تعداد زیادی از قدرت های نوظهور
نشان دادن خود در صحنه جهانی را آغاز کرده اند. به همین دلیل است که زمان دارد
به طور جدی در مورد چالش ها و فرصت های جهانی فکر کنید
حکمرانی در آینده، در شرایطی که شاهد تضعیف آن هستیم
مراکز سنتی قدرت در جهان
همانطور که به جهان امروز نگاه می کنیم، نمی توانیم از افزایش آن غافل شویم
تعداد قدرت های بزرگ در سراسر جهان از زمان ساختار
این یک واقعیت غیرقابل انکار است که
قدرت های نوظهور بسیار از حاشیه به مرکز حرکت کرده اند
گفتمان جهانی و مسئولیت جهانی، و آنها هم اکنون یک مشروع و
تمایل فزاینده ای برای به اشتراک گذاشتن قدرت و مسئولیت در جهان
سیستم. تسلط تعداد انگشت شماری از کشورهای کوچک و صنعتی غربی،
به ویژه در موسسات مالی بین المللی (به اصطلاح برتون وودز).
سازمان ها)، در دنیایی که اقتصادی است، به طور فزاینده ای غیرعادی به نظر می رسد
پویایی به طرز مقاومت ناپذیری از غرب به شرق تغییر کرده است. (در بحث دعوی
برای دموکراتیک شدن بیشتر نظام بین‌الملل، می‌خواهم در اینجا اضافه کنم،
در پرانتز، نقش فزاینده نیروهای اجتماعی - سازمان های غیردولتی، مدنی- افزایش می یابد
جنبش‌های اجتماعی - که شاید ما به اندازه کافی در مورد آنها توضیح نمی‌دهیم
بحث در مورد حکومت جهانی، اما ما نمی توانیم نسبت به آن بی تفاوت باشیم، یا
ناخودآگاه از.) با همه اینها، و ظهور قدرت ها و نیروهای جدید
که بر خلاف چین در سال 1945 از جدول بالا حذف شدند، به وضوح داریم
به جایی رسیده است که نیاز به طراحی مجدد سیستم حاکمیت جهانی وجود دارد
تا اطمینان حاصل شود که همه کشورها سود می برند. واضح است که آنچه ما در هند به دنبال آن هستیم یک است
چندجانبه گرایی فراگیرتر و نه مانند برخی آمریکایی ها و چینی ها
ناظران یک بار پیشنهاد کردند، یک کاندومینیوم G2.
به عنوان یک هندی، من شک ندارم که اگر بخواهیم باید در سطح جهانی فعال باشیم
جامعه ای را که می خواهیم در خانه ایجاد و حفظ کنیم. و موفقیت ما در خانه این است
بهترین تضمین این است که ما در خارج از کشور مورد احترام و اثربخش خواهیم بود.
زیرا تمایز بین داخلی و بین المللی کمتر و کمتر می شود
در دنیای امروز معنی دار است، وقتی هند به حکومت جهانی فکر می کند باید
به پیامدهای داخلی آن نیز فکر کنید. هدف نهایی هر کشوری
سیاست خارجی ارتقای امنیت و رفاه شهروندان خود است. هند
جهانی می خواهد که شرایط صلح و امنیت را به ما بدهد
برای رشد و شکوفایی، در امان از غارت‌های بیگانه، اما گشوده به بیرون
فرصت ها. این دیدگاهی است که هند از آن به جهانی نزدیک می شود
حکومت.
در عین حال در کشور ما اجماع وجود دارد که هند باید به دنبال آن باشد
به کمک به امنیت و شکوفایی بین‌المللی ادامه می‌دهد تا به خوبی نظم یابد
و جهانی عادلانه و توسعه دموکراتیک و پایدار برای همه. اینها
اکنون باید با در نظر گرفتن قرن بیست و یکم اهداف را دنبال کرد
واقعیت ها: پایان جنگ سرد، طلوع عصر اطلاعات، سهولت
سفر در سراسر جهان و مهاجرت گسترده (5 درصد از کل جهان
جمعیت در حال حاضر در کشورهایی غیر از کشورهایی که در آن متولد شده اند زندگی می کنند.
محو شدن مرزهای ملی توسط جنبش ها، شبکه ها و نیروها
فراتر از مرزهای دولتی، ظهور تروریسم اسلام گرا به عنوان یک سراسر جهان

همانطور که اشاره کردم، حکمرانی جهانی بر این درک است که امنیت است
در واقع نه فقط در مورد تهدیدهای کشورهای دشمن یا قدرت های متخاصم، بلکه در مورد آن وجود دارد
پدیده های رایجی هستند که واقعاً از مرزها عبور می کنند و همه ما را تحت تأثیر قرار می دهند. این ایده
در طول دهه نود و از طریق بخش اول آن، جایگاه قدرتمندی به دست آورده است
قرن. فهرست آشکاری از چنین مشکلاتی وجود دارد: خود تروریسم
تکثیر سلاح های کشتار جمعی، تخریب مشترک ما
محیط زیست، تغییرات آب و هوایی (کاملا بدیهی است زیرا ما نمی توانیم یک
حصار در آسمان برای جدا کردن آب و هوای خودمان، همه را تحت تأثیر قرار می دهد)، پایدار
فقر و گرسنگی وحشتناک، حقوق بشر و خطاهای انسانی، توده مردم
بی سوادی و آوارگی گسترده بحران های مالی و اقتصادی وجود دارد
(زیرا سرایت مالی تبدیل به ویروسی می شود که از یک کشور سرایت می کند
برای دیگران)، خطر حمایت گرایی تجاری، جنبش پناهندگان، قاچاق مواد مخدر.
و ما نباید بیماری همه گیر را نادیده بگیریم. همانطور که در مورد ابولا نگران هستیم، اجازه دهید
اپیدمی سارس چند سال پیش در چین را به یاد بیاورید. در ابتدا وجود داشت
سعی کنید آن را ساکت نگه دارید، اما برای ویروس بسیار آسان بود که در هواپیما بپرد و
در تورنتو ظاهر شد، و ناگهان به یک پدیده جهانی تبدیل شد، دیگر
چیزی که می تواند در هر کشوری وجود داشته باشد. در مورد ایدز هم همینطور است،
همین امر در مورد آنفولانزای خوکی (H1N1) و در مورد ابولا امروز صادق است.
امروز، چه کسی اهل هند باشد یا اهل ایندیانا، چه در ناریتا زندگی کنید
یا نویدا، صرفاً در مورد کشور خود فکر کردن واقع بینانه نیست.
نیروهای جهانی از هر جهت قابل تصور فشار می آورند. مردم، کالاها و ایده ها
از مرزها عبور کرده و مسافت های وسیعی را با فرکانس، سرعت و
سهولت. اینترنت نماد دورانی است که در آن اتفاقاتی در نیویورک می افتد
یا کالدونیای جدید – از پیشرفت‌های دموکراتیک گرفته تا جنگل‌زدایی تا مبارزه
علیه ایدز - می تواند زندگی در دهلی نو را تحت تأثیر قرار دهد. همانطور که در مورد آب مشاهده شد
آلودگی، همه ما در پایین دست زندگی می کنیم.
بنابراین هندی ها متوجه می شوند که سهم فزاینده ای در بین المللی دارند
تحولات به بیان دیگر، غذایی که رشد می کنیم و می خوریم، هوای ما
نفس بکشیم و سلامت، امنیت، رفاه و کیفیت زندگی ما به طور فزاینده ای افزایش می یابد
تحت تأثیر اتفاقاتی که فراتر از مرزهای ما می افتد. و این بدان معناست که ما به سادگی می توانیم نه
برای مدت طولانی تری نسبت به سایر نقاط جهان، هر چند دور، بی تفاوت باشیم
کشورها ممکن است ظاهر شوند.
جنبه سوم ظهور نهادها و فرآیندهایی است که منعکس می کنند
این واقعیت افزایش همگرایی جهانی است. موسسات جهانی از این سود می برند
مشروعیتی که از جهانی بودن آنها ناشی می شود. از آنجایی که همه کشورها به آن تعلق دارند،
سازمان ملل در چشم جهانیان از جایگاهی برخوردار است که اقدامات جمعی خود را انجام می دهد
و تصمیم گیری مشروعیتی است که هیچ دولت فردی فراتر از حکومت خود از آن برخوردار نیست
مرز ها. اما نهادهای حکمرانی جهانی فراتر از آن گسترش یافته اند
خود سازمان ملل مکانیسم های انتخابی بین دولتی مانند G-8 وجود دارد،
ائتلاف های نظامی مانند ناتو، گروه های زیر منطقه ای مانند اقتصاد
جامعه کشورهای غرب آفریقا، اتحادهای تک موضوعی مانند هسته ای
گروه تامین کنندگان نویسندگان تحت قلم بین المللی و بازیکنان فوتبال در ارتباط هستند
فیفا، ورزشکاران زیر نظر کمیته بین المللی المپیک، شهرداران در جهان
سازمان شهرهای متحد و دولت های محلی. بانکداران به آن گوش می دهند
بانک تسویه حساب های بین المللی و تجار به بین المللی
هیئت استانداردهای حسابداری فرآیند تنظیم فعالیت انسان در بالا
و فراتر از مرزهای ملی هرگز به این گستردگی نبوده است.
کشورها ممکن است ترجیح دهند با چنین مشکلاتی مقابله نکنند
از مرزها به طور مستقیم یا به تنهایی عبور می کنند، اما نادیده گرفتن آنها غیرممکن است. بنابراین
مدیریت آنها با هم در سطح بین المللی راه آشکاری برای اطمینان از این امر است
برخورد کرد؛ آن نیز تنها راه است. شاید بتوانیم «طرح‌های بدون» را فراخوانی کنیم
مرزها: برخی از محققان امور بین الملل شروع به صحبت از یک ایده کرده اند
آنها «حاکمیت مسئولانه» می نامند، این مفهوم که کشورها باید در سراسر جهان همکاری کنند
مرزها برای حفاظت از منابع مشترک و مقابله با تهدیدات مشترک. من فکر می کنم
این یک روش بسیار معقول و موجز برای نگاه کردن به دنیایی است که ما داریم
اکنون بیش از شش دهه پس از تشکیل نهادهای حکمرانی جهانی آمده است
خلق شده، در جهانی بسیار متفاوت، و به خودی خود در واکنشی به دنیای بسیار متفاوت
جهانی که قبل از آن در سال 1992، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد
بوتروس بوتروس غالی در گزارش خود با عنوان "برنامه ای برای صلح" اظهار داشت که "
زمان حاکمیت مطلق و انحصاری گذشته است.

نه اینکه بهشت ​​در سال 1945 بر روی زمین فرود آمد. همه ما می دانیم که استبداد و جنگ ادامه دارد و میلیاردها نفر هنوز در فقر شدید و تحقیرکننده زندگی می کنند. اما رکورد کلی نیمه دوم قرن بیستم یکی از پیشرفت های شگفت انگیز است. جنگ جهانی سوم رخ نداد. اقتصاد جهانی بدون هیچ سابقه ای گسترش یافت. پیشرفت فن آوری شگفت انگیزی وجود داشت.

بسیاری در دنیای صنعتی اکنون از سطحی از رفاه برخوردارند و به طیف وسیعی از تجربیات دسترسی دارند که پدربزرگ و مادربزرگشان به سختی می توانستند رویای آن را ببینند. و حتی در کشورهای در حال توسعه نیز رشد اقتصادی چشمگیری داشته است.

مرگ و میر کودکان کاهش یافته است. سواد گسترش یافته است. مردمان جهان در حال توسعه یوغ استعمار را کنار زدند و مردم بلوک شوروی آزادی سیاسی را به دست آوردند. دموکراسی و حقوق بشر هنوز جهانی نیستند، اما در حال حاضر بسیار بیشتر از یک استثنا به عنوان یک هنجار تبدیل شده اند. و با این حال همه ما می دانیم که هنوز راه زیادی در پیش است. دومین ویژگی مهم، جهانی بودن نیروهای تعیین کننده دنیای امروز است. در دنیایی که ما امروز در آن زندگی می کنیم به طور کلی دو نیروی متضاد و حتی متضاد وجود دارد. از یک سو نیروهای همگرایی، گره خوردن فزاینده جهان از طریق جهانی شدن، ارتباطات مدرن و تجارت، و از سوی دیگر نیروهای مخالف برهم زننده، قطبی شدن مذهبی، صحبت از برخورد تمدن ها هستند.

و از تروریسم این دو نیرو، یکی ما را به هم می‌کشاند، دیگری ما را از هم جدا می‌کند، هر دو پدیده‌های همزمان زمان ما هستند، و اینها در دنیایی اتفاق می‌افتند که در آن - برای مثال هندی - حملات تروریستی بمبئی در 11 سپتامبر از بسیاری جهات نماد این پدیده متناقض است. چرا این را می گویم؟ زیرا تروریست های 11 سپتامبر از ابزارهای جهانی شدن و همگرایی - سهولت ارتباطات، سیستم های GPS و فناوری تلفن همراه، هتل های پنج ستاره که توسط نخبگان تجاری فراملی تردد می کنند و غیره - به عنوان ابزاری برای برنامه های متعصب خود استفاده کردند. به همین ترتیب، در 11 سپتامبر در نیویورک، تروریست ها به جای نیروهایی که جهان را به هم نزدیکتر کنند، از ابزارهای مشابهی نیز استفاده کردند - هواپیمای جت به آن برج های نماد سرمایه داری جهانی سقوط کرد، در حالی که قربانیان محکوم به فنا هواپیماها تلاش کردند تا تماس های دیوانه وار با عزیزان خود برقرار کنند. هر دو 11 سپتامبر و 26/11 لحظه های غم انگیزی بودند. در همان زمان 11 سپتامبر ما را به یاد کلیشه دهکده جهانی انداخت، زیرا ثابت کرد که ما در روستایی زندگی می کنیم که در آن آتش سوزی در غاری غبارآلود در جایی در افغانستان، در گوشه ای از دهکده جهانی آغاز شده است. ، می تواند به اندازه کافی قوی باشد که تیرهای فولادی را که آسمان خراش های بلند را در انتهای مقابل دهکده جهانی نگه می دارند ذوب کند. ما باید هم نیروهای مثبت و هم نیروهای منفی جهان امروز را بشناسیم و از آن، آگاهی از وابستگی متقابل فزاینده ای را که مشخصه عصر ما است، بشناسیم.

اما این همچنین ادای احترامی بود به این که سازمان ملل متحد، تحت رهبری این دبیر کل برجسته، به تنها سازمان جهانی ضروری تبدیل شده بود، چیزی که خود کمیته نوبل در استناد خود به رسمیت شناخت و اعلام کرد که «تنها راه قابل مذاکره برای صلح جهانی و همکاری از طریق سازمان ملل انجام می‌شود.»

من عمیقاً معتقدم که در بهترین و بدترین حالت، سازمان ملل آینه‌ای از جهان است - امیدها و آرزوهای ما را منعکس می‌کند، اما شکاف‌ها و اختلافات ما را نیز منعکس می‌کند. چالش پیش روی سازمان ملل این است که کثرت گرایی و تنوع اعضای خود را منعکس کند و در عین حال برای مقابله با چالش های بزرگی که جهان با آن مواجه است، به طور موثر عمل کند.

مهمتر از همه، کشورهای کوچک، فقیرترین مردم، ضعیف ترین کشورها هستند که بیش از همه به سازمان ملل نیاز دارند و ما باید بتوانیم انتظارات آنها را برآورده کنیم. اما باید محدودیت های خود را نیز بشناسیم. برای کار کردن برای سازمان ملل باید هم آرمان گرا و هم واقع گرا باشید: یک ایده آلیست، زیرا بدون آرمان ها می توانید به جای دیگری کار کنید، اما در عین حال واقع گرا باشید، زیرا سازمان ملل آرمان های خود را در محدوده های ممکن سیاسی دنبال می کند.

همانطور که Dag Hammarskjold، دبیرکل بزرگ دوم ما گفت، سازمان ملل برای بردن بشریت به بهشت ​​ایجاد نشده است، بلکه برای نجات آن از جهنم است. این گاهی اوقات بهترین کاری است که می توانیم انجام دهیم. در مورد خودم، انگیزه‌های من در خدمت سازمان ملل هیچ تفاوتی با انگیزه‌هایم در زندگی به طور کلی، از جمله امروز در سیاست هند نداشت: در هر کاری که انجام می‌دهم بهترین کار را انجام دهم. برای اینکه دنیا را جای بهتری بگذارم برای اینکه در آن بوده ام. برای دفاع از دموکراسی و تنوع. و همیشه با ایمان به کثرت گرایی و امکانات بی نهایت روح انسان انگیزه داشته باشیم. سازمان ملل، در آرمان های خود و در بهترین حالت خود در عمل، ارزش هایی را تجسم می بخشد که جهان را برای اکثریت قریب به اتفاق بشریت ارزش زندگی در آن می کند. من بی نهایت به این که به آن خدمت کرده ام افتخار می کنم. قدرت‌های نوظهور و حکومت جهانی: هند مجموعه‌ای تصادفی از سرفصل‌های تابستان 2014 دارد و ما چه می‌بینیم؟ رسانه های ما تحت تسلط پوشش خبری درگیری اسرائیل و فلسطین، ظهور داعش و وحشتی که انجام می دهند، وقایع بین روسیه و اوکراین و سرنگونی یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی، و برای دور شدن از درگیری، گسترش ... ویروس مرگبار ابولا و ایجاد یک بانک BRICS درست مانند G-8 به G-7 باز می گردد. همه این رویدادها از مرزهای ملی فراتر می روند و پیامدهایی برای کل جهان دارند، اما هیچ مکانیسم مشترک توافق شده جهانی برای مقابله با آنها، به جز سازمان ملل و آژانس های آن، با تمام محدودیت هایشان، وجود ندارد. حکمرانی جهانی دقیقاً دقیق‌ترین مفهومی نیست که امروزه دانشمندان علوم سیاسی رویای آن را می‌بینند. از آن برای توصیف فرآیندها و نهادهایی استفاده می‌شود که جهان توسط آن اداره می‌شود، و همیشه در نظر گرفته شده است که ایده‌ای بی‌شکل باشد، زیرا چیزی به نام یک دولت جهانی وجود ندارد که چنین حکمرانی را ارائه دهد. «حکومت جهانی» اصطلاحی است که می‌کوشد یک نظم واقعی یا خیالی را بر جهانی بدون سیستم حکومتی سازمان‌یافته تحمیل کند. برای توصیف آن بر چهار جنبه اساسی تمرکز می کنم. اولین مورد تاریخ است. نهادهای حاکمیت جهانی امروز آنهایی هستند که پس از فجایع نیمه اول قرن بیستم پدیدار شدند و من فکر می کنم اگر بخواهیم حال را درک کنیم و بر آینده تمرکز کنیم هرگز نباید گذشته را فراموش کنیم.

در نیمه اول قرن بیستم، جهان شاهد دو جنگ جهانی، جنگ های داخلی بی شمار، اخراج دسته جمعی جمعیت و وحشت هولوکاست و هیروشیما بود. این دوره‌ای بود که فکر می‌کنم جهان واقعاً به این فکر می‌کرد که آیا ما به عنوان یک بشریت جمعی احتمالاً زنده می‌مانیم یا خیر. تولستوی قبلاً آن جمله به یاد ماندنی را نوشته بود که اگر به جنگ علاقه ای نداشتی، مهم نیست. جنگ به تو علاقه مند بود و این همان چیزی است که اساساً در نیمه اول قرن بیستم اتفاق افتاد. سپس همه چیز تغییر کرد. در سال 1945 و پس از آن، گروهی از رهبران دوراندیش مصمم شدند نیمه دوم قرن بیستم را متفاوت از نیمه اول کنند. بنابراین آنها قوانینی را برای حاکمیت بر رفتار بین المللی وضع کردند و نهادهایی را پایه گذاری کردند که در آن کشورهای مختلف می توانستند برای منافع مشترک همکاری کنند. این ایده «حکمرانی جهانی» بود - برای تقویت همکاری بین‌المللی، تدوین هنجارهای توافقی جهانی و ایجاد قوانین قابل پیش‌بینی و قابل اجرا جهانی، به نفع همه.

سنگ بنای طاق، به اصطلاح، خود سازمان ملل بود. رهبران جهان سازمان ملل را تنها جایگزین ممکن برای تجارب فاجعه بار نیمه اول قرن می دانستند. این دنیایی بود که در آن افراد ملت‌ها و فرهنگ‌های مختلف می‌توانستند به همدیگر نگاه کنند، نه به‌عنوان افراد ترس و سوء ظن، بلکه به‌عنوان شرکای بالقوه‌ای که می‌توانند کالاها و ایده‌ها را به نفع دوجانبه خود مبادله کنند. سازمان ملل از دید افراد رویایی مانند رئیس جمهور سابق ایالات متحده فرانکلین دلانو روزولت به عنوان تنها جایگزین ممکن برای تجربیات فاجعه بار نیمه اول قرن تلقی می شد.

البته این بدان معنا نیست که هر یک از بیست و نه سال خدمت من با چنین رضایتی همراه بوده است.

من با رهبری تیم در بخش عملیات حافظ صلح که یوگسلاوی سابق را اداره می کرد، آموختم و بسیار رشد کردم، و این بدون شک شدیدترین تجربه سالهای من در ستاد بود.

سال‌ها روزهای هفده ساعته و هفته‌های هفت روزه بود، و در سرتاسر آن، ناامیدی از دانستن این موضوع که با همه تلاش‌های شما، خون در بالکان به جریان افتاد.

و با این حال، حتی در آنجا هم می توان به رضایت ناملموس از درگیر شدن مستقیم در یکی از رویدادهای بزرگ زمان ما اشاره کرد، و به این ترتیب اثر شست لکه دار خود را در پاورقی صفحات تاریخ جهان گذاشت. (ایده فرانسیس فوکویاما در مورد "پایان تاریخ" - که بحث اصلی در تاریخ بشر با پیروزی غرب در جنگ سرد حل شده است، و اینکه سرمایه داری لیبرال دمکراتیک اساساً هیچ چالشی به عنوان اصل سازمان دهنده همه سیاست های انسانی ندارد.

 در تجربه سازمان ملل متحد من تقریباً به طرز خنده‌داری اغراق‌شده به نظر می‌رسید. در سال‌های بلافاصله پس از انتشار آن، درگیری‌ها در بسیاری از کشورها - یوگسلاوی سابق، گرجستان، مولداوی، رواندا، سومالی، در ادامه فهرست - بر سر مسائل اساسی تاریخ، قومیت به وجود آمد.

و هویتی که هیچ ربطی به تز فوکویاما نداشت. گویی تاریخ به جهان یادآوری می‌کرد که گزارش‌های مربوط به مرگ آن اغراق‌آمیز شده بود! وظیفه من کمک به شکل دادن به پیام سازمان ملل به جهان و رساندن آن هر روز بود. ما این کار را از طریق روابط مطبوعاتی، پخش زنده رادیویی، برنامه های تلویزیونی، نشریات، کمپین های حمایتی و یک وب سایت اینترنتی انجام دادیم که در زمان من سالانه بیش از 2 میلیارد بازدید داشت.

علاوه بر این، بخش من روابط با سازمان‌های غیردولتی، ارتباط با جامعه مدنی و مؤسسات آموزشی را مدیریت می‌کرد و ما کتابخانه را در دفتر مرکزی اداره می‌کردیم و همچنین بازدیدهایی را از ساختمان انجام می‌دادیم.

بنابراین طیف گسترده ای از وظایف برای همکاران من در نیویورک و در هفتاد و هفت مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد در سراسر جهان وجود داشت (که مجبور شدم به عنوان بخشی از یک تمرین کاهش بودجه به شصت و سه کاهش دهم، یعنی معکوس کردن تجربه قدیمی من. گسترش).

البته سازمان ملل متحد هرگز فقط یک پیام نداشت - هر روز ما در حال دستکاری در اخبار فوری و کمپین‌های طولانی مدت بودیم و سعی می‌کردیم به علاقه رسانه‌ها به همه چیز از عملیات حفظ صلح گرفته تا مشکلات پرسنل پاسخ دهیم.

این امر ما را به شدت با همکارانمان در بخش‌های مختلف سازمان ملل متحد درگیر نگه داشت و به من به عنوان معاون دبیرکل، دید کلی جالبی از طیف چالش‌هایی که سازمان ملل هر روز با آن‌ها برخورد می‌کرد، داد. نقش من تمایل به ترکیب تعدادی از عناصر مختلف داشت.

بسیاری از آژانس های سازمان ملل، مراکز ارتباطی خاص خود را داشتند، بنابراین نقش من در آنجا هماهنگی در مورد مسائل کل سیستم بود. اما عنصر شخصی وارد شد زیرا این شغلی بود که به من اجازه داد خلاقیت خود را به کار ببرم.

من می توانم ایده های جدیدی را برای گسترش کمی مرزهای ارتباطی سازمان ملل آغاز کنم، مانند ایده من در سال 2004 برای توسعه و اعلام "ده لیست برتر" از داستان هایی که جهان نیاز به شنیدن بیشتر درباره آنها داشت، اما رسانه ها از آنها غفلت می کردند.

این نوآوری بود که نتایج خوبی را از نظر توجه جهانی به موضوعات فراموش شده برای ما به ارمغان آورد. من همچنین مفتخر شدم که مجموعه‌ای از سمینارها را در مورد «عدم تحمل» راه‌اندازی کنم، که در آن شخصیت‌های مذهبی و دانشمندان با گرایش‌های مختلف به پرسش‌هایی از جمله اسلام‌هراسی و یهودی‌ستیزی پرداختند.

بحث آزاد، انتقادی، مستدل، پذیرا و بدون ممانعت بود. قدرت واقعی و منحصر به فرد سازمان ملل متحد در بازگرداندن آن عناصر به گفتمان پرشور دیگری است. کجا جز سازمان ملل می‌توانستند همه کشورهای جهان در قطعنامه‌ای بپیوندند تا هولوکاست را به یاد بیاورند و تصمیم بگیرند که با یکدیگر برای رفع نفرت، تعصب، نژادپرستی، و تعصب و پرهیز از تحریک مذهبی همکاری کنند؟

و سپس چالش مدیریتی بود که بر هفت سال گذشته من در سازمان ملل حاکم بود. ریاست اداره اطلاعات عمومی همچنین به من رضایت فراوانی از برانگیختن انرژی های خلاقانه مردان و زنان با استعداد از سراسر جهان داد که استعدادهای خود را به سازمان آورده بودند.

به عنوان مدیر بیش از 750 همکار در شصت و سه کشور، این وظیفه من بود که آنها را رهبری کنم، راهنمایی کنم، آنها را تحریک کنم و البته از آنها هم یاد بگیرم. آنچه افراد در نهادهایی مانند سازمان ملل متحد مشارکت می‌کنند، هوش، انگیزه، صداقت و تمایل آنها برای صرف تمام ساعات طولانی است. وقتی برای نهادی مانند سازمان ملل کار می کنید.

خود این موسسه در مرکز برخی از رویدادهای بزرگ بشری زمان ما قرار دارد. بنابراین، توانایی همکاری با سازمان ملل متحد به معنای مشارکت در نیروهایی است که بسیار بزرگتر از آن چیزی است که هر فردی معمولاً ممتاز آن را دارد.